سرخط خبرها

قله شعر فارسی

  • کد خبر: ۱۲۹۲۴۰
  • ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۶
قله شعر فارسی
حافظ در ادبیات و شعر فارسی رندی بی همتاست. چنان کلام لغزنده‌ای دارد که، چون نیک بنگری همه را مجذوب خود کرده و دل همه را به دست آورده است.

حافظ در ادبیات و شعر فارسی رندی بی همتاست. چنان کلام لغزنده‌ای دارد که، چون نیک بنگری همه را مجذوب خود کرده و دل همه را به دست آورده است. به گمان من «رند»‌ی حافظ در همین نکته است و بس. شعرش سری در آسمان دارد و سری در زمین.

درواقع دیوان او خود مجمع الجزایر شعر فارسی است و به نگاهی دیگر همۀ شعر فارسی چونان رودخانه‌هایی است که سرانجام به اقیانوسی به نام دیوان حافظ می‌ریزد؛ هم عرفانی است و هم اسطوره دارد؛ هم به فرهنگ باستانی و ایرانی نگاهی دارد و هم تفسیری از قرآن تلقی می‌شود؛ هم خراباتی و خراب آبادی است؛ هم درد اجتماع را تیزبینانه پیش چشم می‌آورد و به تعبیر دکتر دادبه: «اصطلاحی بین شعراست که می‌گوید، مضمون مال کسی است که بهتر آن را بسازد و یک اصل هم در فلسفه هنر به این قصه تأکید دارد که ابداع خیلی مطرح نیست، بلکه کمال مطرح است.

خوب حافظ هم همین کار را کرده مضمون دیگران را ابداع نکرده، ولی آن را به کمال رسانده و به بهترین نحو آن را به مخاطب عرضه کرده است.» درواقع حافظ شعر را به کمال رساند؛ چندان که اگر بخواهیم قله‌های شعر فارسی را نام ببریم در حافظ تمام می‌شود و انگار از او به بعد فصل جدیدی از نام‌های شاعران را باید فهرست کنیم. حافظ در قله نشسته است و دفتر شعر سنتی را یکجا در اختیار دارد.

شگفت انگیزتر اینکه او را می‌توان «مصلح اجتماعی» خواند و این ویژگی شاید برجسته‌ترین ویژگی او و شعرش باشد. حافظ پس از همشهری توانا و سخن سنج خود یعنی سعدی که در کسوت آموزگاری بوستان و گلستانش تبلوری از جامعه واقعی و آرمانی بود، تیزبینانه‌تر و گزنده‌تر مضمون شعرش را از اجتماع گرفت و به اجتماع برگرداند.

به رغم اینکه شعرش چند لایه است، اما بسیار به زبان معیار روز خودش نزدیک است وگاه ادبیات او برگرفته از ادبیات جاری است. به آن چیزی اشاره می‌کند که جامعه اش درمی یابد و لمس می‌کند؛ درد و حرف روز؛ و شگفت اینکه این درد، دردی ابدی هم هست و گویا در همۀ زمان‌ها تکرار می‌شود که مهم‌ترین آن، بیماری ریا و تزویر و دورویی است.

از این رو، آنچه در حافظ به دل می‌نشیند نگاه آرمانی او نیست (برخلاف سعدی در بوستان)، بلکه نگاه انتقادی اش به زمانه و دوران خود است. نگاه انتقادی عمیق که بیش از هر چیز آدمی و آدمیان را نقد می‌کند؛ و حال این شاعر نام برداری که «حافظۀ تاریخی» ما هم هست و، چون گلی نازکانه به او می‌نگریم و دوستش داریم، در کدام بخش از فکر و فرهنگ و نظام فکری ما جای دارد.

آیا این شخصیت ادبی که البته با آن نگاه انتقادی و اصلاح گرایانه بخشی از نظام نامۀ سیاسی و فرهنگی ما را شکل می‌دهد، به درستی شناخته شده است و از زندگی و زمانۀ او چیزی می‌دانیم؟

از آثاری چون «حافظ شیرین سخن» دکتر معین، «تاریخ عصر حافظ» زنده یاد قاسم غنی و «از کوچه رندان» دکتر زرین کوب که بگذریم، آیا برای این شاعر محبوب یک سریال ده قسمتی ساخته شده است. یادم آمد استاد خرمشاهی روزی در جایی گفته بود هرکسی که زندگی نامه حافظ را بنویسد من به او مشورت می‌دهم، اما صد افسوس که چنین آثاری برای بزرگان ادب در اختیار نداریم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->